قطعه خونبار
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
بیا به جبهه خط امام این خط خونین نگر به مطرب این بزم عاشقانه چه زیبا چه حاصلاست ازاینچشمهسارهای گوارا برای فتح نهایی و وصل کوی مقدس بگونه ای که بویرانههای شهر شهادت بنازم آن کف خیاط با عنایت و لطفی کبوترا تو امان نیستی ز پنجه شاهین بدانکهراه شهیدانره حسین وخمینی است همیشه قصه خـونبار عاشقان نتوان گفت بیا نزول ملائک نگر به مهبط خونین سرود سرخ نوازد به چنگ وبربط خونین که هردقیقه بهآب اوفتاده یک...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
بیا به جبهه خط امام این خط خونین نگر به مطرب این بزم عاشقانه چه زیبا چه حاصلاست ازاینچشمهسارهای گوارا برای فتح نهایی و وصل کوی مقدس بگونه ای که بویرانههای شهر شهادت بنازم آن کف خیاط با عنایت و لطفی کبوترا تو امان نیستی ز پنجه شاهین بدانکهراه شهیدانره حسین وخمینی است همیشه قصه خـونبار عاشقان نتوان گفت بیا نزول ملائک نگر به مهبط خونین سرود سرخ نوازد به چنگ وبربط خونین که هردقیقه بهآب اوفتاده یک...
زندگینامه آزاده محمد جواد آباد زردشتی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
آزاده محمد جواد آباد زردشتی در تاریخ دهم آذر ماه 1346 در خانوادهای متدین و مذهبی چشم به جهان گشود. دوران ابتدایی را در دبستان فرهنگ اسلامی نیریز گذراند. سپس ترک تحصیل نمود و به تأمین معیشت خود و خانواده پرداخت. پس از اعزام به خدمت مقدس سربازی در تاریخ 31/4/1367 در جبهه سومار به اسارت نیروهای دشمن درآمد. پس از تحمل 2 سال و یک ماه و 21 روز اسارت، آزاد شده و به میهن اسلامی بازگشت. از...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
آزاده محمد جواد آباد زردشتی در تاریخ دهم آذر ماه 1346 در خانوادهای متدین و مذهبی چشم به جهان گشود. دوران ابتدایی را در دبستان فرهنگ اسلامی نیریز گذراند. سپس ترک تحصیل نمود و به تأمین معیشت خود و خانواده پرداخت. پس از اعزام به خدمت مقدس سربازی در تاریخ 31/4/1367 در جبهه سومار به اسارت نیروهای دشمن درآمد. پس از تحمل 2 سال و یک ماه و 21 روز اسارت، آزاد شده و به میهن اسلامی بازگشت. از...
دو گردان نیروی دیگر
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات خيبر »
عملیات خیبر، همزمان با اجرای طرح «لبیک یا خمینی(ره)» بود. در حالیکه نیروهای شهرستان به استعداد یک گردان، در جمع رزمندگان گردان کمیل حضور داشتند و آن جانفشانیها را در عملیات خیبر نموده بودند. با اجرای طرح لبیک، دو گردان دیگر از مردم خوب و شهیدپرور نیریز اعلام آمادگی کرده و برای اعزام به جبهه سازماندهی شدند. یک گردان به فرماندهی سردار شهید علیرضا اکرامپور عازم جبهه و در منطقه عینخوش مستقر میشود و یک گردان دیگر هم...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات خيبر »
عملیات خیبر، همزمان با اجرای طرح «لبیک یا خمینی(ره)» بود. در حالیکه نیروهای شهرستان به استعداد یک گردان، در جمع رزمندگان گردان کمیل حضور داشتند و آن جانفشانیها را در عملیات خیبر نموده بودند. با اجرای طرح لبیک، دو گردان دیگر از مردم خوب و شهیدپرور نیریز اعلام آمادگی کرده و برای اعزام به جبهه سازماندهی شدند. یک گردان به فرماندهی سردار شهید علیرضا اکرامپور عازم جبهه و در منطقه عینخوش مستقر میشود و یک گردان دیگر هم...
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید اکبر مختاری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید اکبر مختاری »
گوش جان را باز کن و از خاک سرخ عینخوش که قصه شقایقهای پرپر را روایت میکند، بشنو. از شهیدی چون اکبر مختاری که در تاریخ دهم آبانماه سال 1339 در روستای دهچاهِ بخش پشتکوه، از توابع شهرستان نیریز در خانوادهای زحمتکش و مذهبی چشم به جهان گشود. درسهای اولیه چگونه زیستن را در کنار پدر و در محیط باصفای روستا فراگرفت. سپس برای کسب معرفت راهی دبستان عسجدی دهچاه شد. با مدرک قبولی پایان دوره ابتدایی، در...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید اکبر مختاری »
گوش جان را باز کن و از خاک سرخ عینخوش که قصه شقایقهای پرپر را روایت میکند، بشنو. از شهیدی چون اکبر مختاری که در تاریخ دهم آبانماه سال 1339 در روستای دهچاهِ بخش پشتکوه، از توابع شهرستان نیریز در خانوادهای زحمتکش و مذهبی چشم به جهان گشود. درسهای اولیه چگونه زیستن را در کنار پدر و در محیط باصفای روستا فراگرفت. سپس برای کسب معرفت راهی دبستان عسجدی دهچاه شد. با مدرک قبولی پایان دوره ابتدایی، در...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید غلامرضا کاتوزیان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد غلامرضا کاتوزيان »
سجاده را که میگشائیم، از سجدههای بیریای تو حکایت میکند. با هرکس که به گفتگو مینشینیم، از مهربانی و وفای تو میگوید. سراغ مجنون را که میگیریم، نشانی کوی تو را میدهند که بیقرار دیدار دوست بودی و شهادت را بهترین راه برای رسیدن به منظور انتخاب کردی. بیشتر که میپرسیم، میگویند: در یک روز بهاری ـ10/3/1337ـ میان خانوادهای متدین و عاشق اهلبیت(ع) در شهرستان نیریز چشم به جهان گشود. پدر نام «غلامرضا» را برای او انتخاب کرد...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد غلامرضا کاتوزيان »
سجاده را که میگشائیم، از سجدههای بیریای تو حکایت میکند. با هرکس که به گفتگو مینشینیم، از مهربانی و وفای تو میگوید. سراغ مجنون را که میگیریم، نشانی کوی تو را میدهند که بیقرار دیدار دوست بودی و شهادت را بهترین راه برای رسیدن به منظور انتخاب کردی. بیشتر که میپرسیم، میگویند: در یک روز بهاری ـ10/3/1337ـ میان خانوادهای متدین و عاشق اهلبیت(ع) در شهرستان نیریز چشم به جهان گشود. پدر نام «غلامرضا» را برای او انتخاب کرد...
شهدا سال ۶۸ به بعد -زندگینامه شهید احد مختاری
دانشنامه دفاع مقدس » شهداي پس از جنگ - از سال ۱۳۶۸ به بعد »
خاک سرخ و لاله پرور ایرانزمین، همیشه لبریز از آوای ملکوتی دلیران آزادهای بود که جز سربلندی و افتخار برای کشور خود نمیخواستند و برای رسیدن به این مهم، حاضر به پرداخت بهایی هرچند سنگین بودند. احد ازجمله آنان است که ششم خردادماه سال ۱۳۵۰ در یک خانواده مذهبی در شهرستان نیریز دیده به جهان گشود. دوران طفولیت را به دلیل شاغل بودن مادر و شرایط شغلی پدر بیشتر نزد پدر و مادربزرگ خود سپری کرد. در آغاز...
دانشنامه دفاع مقدس » شهداي پس از جنگ - از سال ۱۳۶۸ به بعد »
خاک سرخ و لاله پرور ایرانزمین، همیشه لبریز از آوای ملکوتی دلیران آزادهای بود که جز سربلندی و افتخار برای کشور خود نمیخواستند و برای رسیدن به این مهم، حاضر به پرداخت بهایی هرچند سنگین بودند. احد ازجمله آنان است که ششم خردادماه سال ۱۳۵۰ در یک خانواده مذهبی در شهرستان نیریز دیده به جهان گشود. دوران طفولیت را به دلیل شاغل بودن مادر و شرایط شغلی پدر بیشتر نزد پدر و مادربزرگ خود سپری کرد. در آغاز...
خاطره ای از شهید فیروزی
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای الله مراد مقصودی خاطرهای از شهید خاکباز فیروزی از رزمندگان عزیز روستای خواجه جمالی نقل میکند: ایشان نیروی بسیار زرنگ و خوبی بود، موقعی بلند شد تا با آرپیجی به تانک دشمن حمله کند، تیر به بازویش خورد و مجروح شد، من به سراغش رفتم، دیدم به گونیهای سنگر تکیه داده و دارد گریه میکند. با او شوخی کردم، گفتم: عجب رزمندهای، حالا آمدهای بجنگی؟! تو که با یک تیر داری گریه می کنی، پس چطور میخواهی از...
دانشنامه دفاع مقدس »
آقای الله مراد مقصودی خاطرهای از شهید خاکباز فیروزی از رزمندگان عزیز روستای خواجه جمالی نقل میکند: ایشان نیروی بسیار زرنگ و خوبی بود، موقعی بلند شد تا با آرپیجی به تانک دشمن حمله کند، تیر به بازویش خورد و مجروح شد، من به سراغش رفتم، دیدم به گونیهای سنگر تکیه داده و دارد گریه میکند. با او شوخی کردم، گفتم: عجب رزمندهای، حالا آمدهای بجنگی؟! تو که با یک تیر داری گریه می کنی، پس چطور میخواهی از...
شهدا سال ۶۶ -زندگینامه شهید غلامعلی فتحی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد غلامعلي فتحي »
در ۱۳۳۷/۷/۱۶ در روستای لایگردو از توابع شهرستان داراب، در خانوادهای مذهبی، کودکی چشم به جهان گشود که اورا «غلامِ علی» نامیدند. امید پدر و مادر این بود که روزی این نورسیده در تقویت بنیان مذهبی که علی(ع) آقا و مولای آن است، بکوشد. از این رو در کانون گرم خانواده با آداب و اصول ناب محمدی(ص) تربیتش کردند و چند سال بعد در کربلای ایران، کِشت آنان با جاری شدن خون «غلامعلی» ثمر داد. به دلیل نبودن مدرسه...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد غلامعلي فتحي »
در ۱۳۳۷/۷/۱۶ در روستای لایگردو از توابع شهرستان داراب، در خانوادهای مذهبی، کودکی چشم به جهان گشود که اورا «غلامِ علی» نامیدند. امید پدر و مادر این بود که روزی این نورسیده در تقویت بنیان مذهبی که علی(ع) آقا و مولای آن است، بکوشد. از این رو در کانون گرم خانواده با آداب و اصول ناب محمدی(ص) تربیتش کردند و چند سال بعد در کربلای ایران، کِشت آنان با جاری شدن خون «غلامعلی» ثمر داد. به دلیل نبودن مدرسه...
شهدا سال 66 -زندگینامه مفقودالاثر عوض بیگی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » مفقودالاثر عوض بیگی »
من چو مفلوکان نمیخواهم که در بستر بمیرم میروم تا همچو مردان در دل سنگر بمیرم بسیجی مفقودالاثر عوض بیگی ۱۳۱۷/۳/۱۰ در روستای بسترم چهارم از توابع آباده طشک نیریز، میان خانوادهای مؤمن و متعهد دیده به جهان گشود. وی از ابتدای کودکی زندگی سادهای را تجربه کرد و به دلیل فراهم نبودن امکانات آموزشی در روستا، موفق به فراگیری علم و دانش نشد. از همان سنین کودکی عشق و علاقه خود را به اسلام و مسلمین نشان میداد و...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » مفقودالاثر عوض بیگی »
من چو مفلوکان نمیخواهم که در بستر بمیرم میروم تا همچو مردان در دل سنگر بمیرم بسیجی مفقودالاثر عوض بیگی ۱۳۱۷/۳/۱۰ در روستای بسترم چهارم از توابع آباده طشک نیریز، میان خانوادهای مؤمن و متعهد دیده به جهان گشود. وی از ابتدای کودکی زندگی سادهای را تجربه کرد و به دلیل فراهم نبودن امکانات آموزشی در روستا، موفق به فراگیری علم و دانش نشد. از همان سنین کودکی عشق و علاقه خود را به اسلام و مسلمین نشان میداد و...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید یدالله محمد حسینی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
دیوارهای گِلی و کوچههای پر صفای روستای بشنه از مهربانی و خوشرویی یدالله سخن میگویند و مردم روستا هرگاه او را به خاطر میآورند، لبهای خندان و وقار توأم بامتانتش را به همدیگر یادآوری میکنند. قلم نیز در سوگ او بر روی کاغذ میلغزد و از عشقی که او به شهادت و متصل شدن به دریای انسانیت داشت مینویسد. از او که در اولین روز از ماه مهر سال ۱۳۴۳ در روستای بشنه از توابع شهرستان نیریز، در...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
دیوارهای گِلی و کوچههای پر صفای روستای بشنه از مهربانی و خوشرویی یدالله سخن میگویند و مردم روستا هرگاه او را به خاطر میآورند، لبهای خندان و وقار توأم بامتانتش را به همدیگر یادآوری میکنند. قلم نیز در سوگ او بر روی کاغذ میلغزد و از عشقی که او به شهادت و متصل شدن به دریای انسانیت داشت مینویسد. از او که در اولین روز از ماه مهر سال ۱۳۴۳ در روستای بشنه از توابع شهرستان نیریز، در...